وبلاگ رسمی یزدان مشایخی

ولاگ در حال به روز رسانی می باشد

وبلاگ رسمی یزدان مشایخی

ولاگ در حال به روز رسانی می باشد

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

بی‌خرد آگه ز حَدِ شوکت خورشید نیست
روز، همان شب، بِنِگَر نور و فروغ آنِ کیست

پهنه‌ی آفاق پر از تابش انوار اوست
دور شب و روز همه طاعت گفتار اوست

روزی اگر باطن هر ذره به جان بنگری
جز کشش عاشق و معشوق در آن ننگری

ای دل مشتاق چنان باطن آن ذرّه باش
در کش و قوسی به ره یار فراغرّه باش

بوسه‌ی شب بر رخ روز است به وقت سحر
زنده به عشق است و نمیرد شب و روز ای بشر

#یزدان_مشایخی
۱۹آذر۱۳۹۸

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۴۹
یزدان مشایخی

 

نهال دوستی ناگه نگردد درخت ریشه‌دار استواری
کنیم ای دوست ما با بردباری نهال دوستی‌مان آبیاری

یزدان مشایخی
۹۸/۰۸/۱۸

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۴۷
یزدان مشایخی

 

بازم هوای خونمون عطر نفس هاتو می‌خواد
صد تا سبد ترانه و قصه شبهاتو می‌خواد

اشکای دونه دونتون گوشه چشماتون رٙوون
خونه هنوز تو رو می‌خواد مادربزرگ مهربون

چادر نماز گُل گُلی سر بُکنی توی حیاط
واسه تموم بچه‌ها کلوچه رو کنی بساط

سماورت تموم روز خنده کنون قل می‌زنه
عطر چاییت به دلهامون یواشکی پل می‌زنه

بازم صلوة ظهر شده تسبیح و مُهرتو بیار
تٙهِ نمازت واسه ما کمی دعا بزار کنار

شنگول و منگول تو رو هنوز به یادم میارم
شب هنوزم با قصتون سر روی بالش می‌زارم

چین چین دامن تنت همش به یاد من میاد
مادربزرگ مهربون دلم هنوز تو رو می‌خواد

ترانه: #یزدان_مشایخی

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۳۹
یزدان مشایخی

 

غمزه‌ی ناب آن تو ، خوی حجاب آنِ تو
جلوه چو ماه گر کنی ، کار ثواب آنِ تو

مست کنی مرا اگر ، نوش کنم ز چشم تو
رقص سماع از من و چنگ و رباب آنِ تو

نَقل به هر فسانه‌ای ، نُقل در این زمانه‌ای
تا که به کوچه‌ات شدم ، کوچ و شتاب آنِ تو

در هوسم به تشنگی ، جام شراب سر کشم
جام شراب دست تو ، نقش سراب آنِ تو

ای نفست چکامه‌ی سینه‌ی شهد ریز من
تنگ گلاب از من و بوی گلاب آنِ تو

راز، درون اسم تو اسم، درون راز تو
شرب مدام از من و خَمر و شراب آنِ تو

چشم به راه وصل تو دیده‌ی وصل جوی من
کشف حجاب از من و راز نقاب آنِ تو…

شاعر: #یزدان_مشایخی 25 تیر ماه 1398

با ارادت فراوان به پیشگاه حضرت مولانا و حضرت شمس تبریزی و رهروان عالم معنویت

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۰۱:۵۶
یزدان مشایخی

 

در درون پیله او خواب و به سر بیداری است
کرم ابریشم گرفتار شبی تکراری است

پوشش پیله اگر چه باشد از جنس حریر
آن به شب خفتن میان این حریر اجباری است

خواست تا رخساره را تابان کند روی همه
پیکر نارَس هویدا کردنش، بیزاری است

خنده‌ی تلخی به گوش کرم در پیله رسید
بی‌خبر خفته به پیله، آن گمان بیماری است

ناگهان آن تن دگرگون گشت و او جانی گرفت
حاصل آن صبر ایوب این نکو معماری است

از درون پیله چون شهباز روی آمد پدید
باور این تن شکافی در بَدان دشواری است

عاقبت هر کس بزاید از درون فرزند خویش
بی‌گمان این حاصل عمری نکو پنداری است
 

#یزدان_مشایخی
شانزدهم اسفندماه سال هزاروسیصدونودهفت

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۵۴
یزدان مشایخی

 

وٙ تٙه، نایی بود
تٙهِ قصه‌ی تنهایی...!

#یزدان_مشایخی
۲۳ فروردین ۹۹

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۹ ، ۰۳:۱۶
یزدان مشایخی