گربه خانه ما

 

گربه‌ی خانه‌ی ما می‌پرد از روی نشاط
سر دیوار و به بام و به لب حوض حیاط

همه بازیچه‌ی او وقت کمین ماهیِ آب
شده ماهی نگران از غم این بند و بساط

دوبیتی: یزدان مشایخی
۲۳ فروردین ۹۸

بر هم زده

 

پلک خود بر هم زده، برهٙم زدی آرامشم
ای به چشمم نم زده، برهٙم زدی آرامشم

یاد آن روزی که چشمم منظر چشم تو بود
ای به پیمان سٙم زده، بر هم زدی آرامشم

دوبیتی یزدان مشایخی
۲۱ فروردین ۹۸

مفرد مونث غایب

به دور سایه‌ای خودم به نام تو نشسته‌ام
یه عمر بی حضور تو در انتها شکسته‌ام

مرا به بند خود بِکِش که لایق شکنجه‌ام
گسسته از خیال خود به خود دلی نبسته‌ام

#یزدان_مشایخی 98